سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 20
کل بازدید : 39069
کل یادداشتها ها : 11
خبر مایه


امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «انسان راستگو سه نعمت دارد: اعتماد نیک مردم، محبت دیگران و شکوه عظمت


  
  • دو عامل اصلی در امر تدریس نقش دارند:  

یک) علم و محتوای کتب درسی                                                          دو) معلم (چگونه مطالب را بیان می کند.)

  • اصول کلی در تدریس قرآن و هدیه های آسمان دوره ابتدایی؛

 *  ملاک ارزشیابی در درس دینی به صورت کیفی می باشد.

**  رعایت اعتدال، همه جنبه های اسلام با اعتدال و جامعیت در نظر گرفته شود.              (اسلام دارای جامعیت است؛ یعنی چند بعدی است و دارای جنبه های متعددی است.


  

نتیجه : با تبیین درست موضوع راست گویی و اهمیت دادن به آن در کلاس  می توان در طو ل سال تحصیلی توجه دانش آموزان را به آثار عملی راست گویی و هم چنین آثار د روغ گویی در زندگی جلب نمود.  در کتاب های هدیه های آسمان دوره ابتدایی فقط در پایه دوم به موضوع راست گویی پرداخته شده است که با توجه با اهمیت موضوع و ابتلائ تعداد نسبتا زیادی از افراد جامعه به دروغ گویی در زندگی روزانه پیشنهاد می شود در سایر پایه ها و همچنین در کتاب های دیگر مثل بخوانیم و بنویسیم و کتاب های اجتماعی به این موضوع پرداخته شود  تا دانش آموزان به اهمیت موضوع بیشتر پی ببرند . 


  

باسمه تعالی

چرا کتاب دینی عوض شد ؟

1- زمان تغییر کرده است .

2- بچه های امروزی با بچه های قبل فرق دارند .

3- والدین بچه ها عوض شده اند .

4- دین گریزی و دین ستیزی زیاد شده است .

5- پیشرفت علم و تکنولوژی

دلایل تغییر نام تعلیمات دینی به هدیه های آسمان :

- هدیه ملموس و محسوس است و با دنیای شناختی کودکان همخوانی دارد .

- هدیه برای کودکان و بزرگسالان خوشایند و دوست داشتنی است .

- هدیه جنبه ی کاربردی دارد و در زندگی کودکان قابل لمس است .

- آسمان مظهر زیبایی و آرامش است و دید وسیع و رو به بالا را تقویت می کند.

- نعمتهای خداوند از آسمان نازل می شود .

- تفکر کودکان دبستانی عینی و محسوس است . مفهوم دین و دینی انتزاعی و ذهنی هستند و برای کودکان قابل فهم نمی باشد .

 

تأکید مولفین : نگویید هدیه های آسمانی ، چون آسمانی امری معنوی و الهی است و جنبه ی انتزاعی دارد . بگویید هدیه های آسمان ، چون جنبه ی عینی دارد . و مفهوم آسمان برایشان قابل لمس و خوشایند است . 

 

ساختار کتاب هدیه های آسمان :

هدیه های آسمان در دوره ی دبستان ( دوم تا پنجم ) شامل ساختار زیر است .

(عنوان - متن - تصویر - فعالیت - برای خواندن - کتاب کار )

 

محتوای درس شامل :

کتاب هدیه های آسمان - کتاب کار - کتاب راهنمای معلم

اصول عنوان : ارائه ی پیام درس به صورت غیر مستقیم ، ایجاد انگیزه و تفکر ، ایجاد حس خوشایند .

حس کارکرد عنوان : ایجاد انگیزه برای یادگیری ، ایجاد آمادگی برای یادگیری ، تحریک کنجکاوی

اصول متن : واژه ها از آسان به مشکل ، کوتاه بودن متن ، داستانهای شیرین و جذاب ، با اتمام متن ، یادگیری پایان نمی پذیرد . و متنها به صورت واگرا هستند .

کارکرد متن : وسیله ای برای ارزشیابی و جمع بندی درس ، تهیه ی اهداف درس ، شروع درس ، راهنمای فراگیر برای رسیدن به نتیجه .

اصول تصویر : جذاب بودن ، ارائه ی پیام درس به صورت غیر مستقیم ، هدفمند بودن ، توجه به اصول کتاب کودک . ( تصویر گری و روانشناسی رنگها )

کارکرد تصویر : مکمل تدریس ، ایجاد انگیزه ، زیباسازی کتاب ، شروع تدریس با تصویر ، جمع بندی و نتیجه گیری درس ، تحریک خلاقیت و نوآوری .

اصول فعالیتها : برانگیختن حس تفکر و کنجکاوی .

کارکرد فعالیت : وسیله ای برای ارزشیابی ، ارتباط بین کتاب هدیه ها و کتاب کار ، ایجاد زمینه ی بحث و گفتگو ، جمع بندی مطالب ، کمک به تعمیق مطالب .

اصول کتاب کار : استفاده از فعالیتهای مورد علاقه ی بچه ها مانند : قصه ، شعر ، خاطره ف جمله نویسی و رنگ آمیزی ، کمک به ارزشیلبی ، تنوع در فعالیتها ، توجه به تفاوتهای فردی .

کارکردهای کتاب کار : ایجاد انگیزه برذای تدریس ، مکمل تدریس ، تثبیت یادگیری ، ارتباط بین خانواده و مدرسه ، تشویق به دقت در مشاهدات ، مرور تجربه ها ، افکار و آرزوها .

موضوعات کتاب : هدیه های آسمان شامل 6 بخش یا 6 موضوع است .

خداشناسی - پیامبری - امامت - آداب و اخلاق اسلامی - احکام اسلامی -معاد

کتاب هدیه های آسمان در دوره ی ابتدایی دارای 22 تا 25 درس می باشد .

با توجه به اینکه تقریباً 28 هفته ی مفید آموزشی داریم . پس در هر هفته یک درس تدریس می شود . در هر پایه در طول هفته 2 ساعت هدیه های آسمان داریم . می توان یک جلسه تدریس کرد و یک جلسه کتاب کار را انجام داد. یا می توان هر دو کتاب را در دو جلسه کار کرد . بستگی به نظر معلم دارد .

درس های خدا شناسی  حتماً پشت سر هم تدریس شود  ولی بقیه درسهارا می توان به صورت پیمانه ای تدریس کرد . مثلاً درس کلاس پنجم درس میراث پیامبر که در مورد

عیدغدیر است را می توان همزمان با عید غدیر تدریس کرد.

در کتاب هدیه ها شروع درس ها با سلام است ودرسی متناسب با توانا ودرک فراگیران درباره ی سلام آورده  شده است.

فعل های انتخاب شده مضارع هستند به این دلیل که فراگیر را در متن درس قرار دهد وبه عبارت دیگر فراگیر احساس کند که در حال وهوای داستان  یا متن درس قرار دارد.

بحث خداشناسی در پایه ی دوم : آشنایی با مهربانی خداوند در پایه ی سوم ، آشنایی با بخشندگی خداوند.

در پایه ی چهارم : آشنایی با دانایی وتوانایی خداوند ، در پایه ی پنجم : آشنایی با یگانگی خداوند.

روند آموزش نماز در پایه ی دوم : آموزش نماز دو رکعتی در پایه ی سوم . آموزش نماز چهار رکعتی در پایه ی چهارم ، آموزش نماز جماعت و نماز آیات. در پایه ی پنجم: آموزش نماز جمعه.

 

روند آشنایی با امامان: پایه ی دوم : آشنایی با حضرت علی (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع)  در پایه ی سوم: امام سجاد (ع) و امام محمد باقر(ع) ، امام جعفر صادق (ع) در پایه ی چهارم  امام موسی کاظم (ع) ، امام رضا (ع)، امام محمد تقی (ع) در پایه ی پنجم امام علی نقی (ع)، امام حسن عسکری(ع) و امام زمان عج .

در تمام پایه ها به زندگی حضرت امام مهدی عج اشاره ای شده است اما آشنایی کامل در پایه ی پنجم است در پایه های دوم و سوم و چهارم به صورت غیر مستقیم ومتناسب با درک وفهم  در مورد حضرت مهدی (عج) مطالبی آورده شده ولی  معرفی کامل ایشان در کتاب پنجم است.

کتاب کار:

کتاب کار در واقع مکمل هدیه های آسمان است و لازم است همزمان با کتاب درسی تدریس شود. حتی می توان تدریس در سها را از کتاب کار شروع کرد.

تمرینات کتاب کار باید توسط دانش آموزان و با نظارت و هدایت معلم در کلاس انجام شود و یا قسمتی از آن در خانه انجام شود.

سؤالات کتاب کار بیشتر به صورت واگرا است و لزومی ندارد همه به صورت یکسان پاسخ دهند هر دانش آموز به تناسب آموخته ها و درک و فهمش پاسخ می دهد .

رنگ آمیزی کتاب کار جنبه ی التذاذی دارد . اجباری نیست رنگ آمیزی تصاویر بنا به سلیقه ی بچه هاست . ودر ارزشیابی ملاک نیست .

در کتاب کار الزامی در نوشتن پاسخ ها نیست اگر به صورت شفاهی هم بیان کنند کافی است می توانند فعالیتها را به صورت فردی یا گروهی انجام دهند.

مهارتهایی که در کتاب کار به کار می برند عبارت است از: قضاوت کردن ، ارائه ی پیشنهاد، انتقاد، تعمیم دادن ، پیش بینی کردن ، ادامه نویسی یک واقعه و استفاده از تخیل.

کتاب کار در واقع ابزاری مناسب برای توسعه و تکمیل یادگیری و بروز خلاقیت و ابتکار می باشد.

فعالیت های کار را می توان به عنوان فعالیت خارج از کلاس تلقی کرد. و حتماً باید خودشان انجام دهند.

 

فعالیتهای کتاب کار:

- اطلاعات بچه ها را توسعه می دهد و طبقه بندی می کند.

- بچه ها را به تلاش و پویایی وا می دارد.

- به فراگیران انگیزه و شادی می بخشد و آنها را برای یادگیری بیشتر و بهتر آماده می کند.

- ابزاری مناسب برای ارزشیابی از کار بچه ها است .

- نتیجه ی کار هر یک از بچه ها می تواند به طور محسوس  با سایرین متفاوت باشد .

 

 آنچه در کتاب مهم است ، تلاش فکری عملی است که فراگیر از خود نشان می دهد . نه صرفاً زیبایی ظاهر و انجام تکالیف.

مهمترین نقش اولیا: تشویق و دلگرمی بچه ها در انجام تمرینات کتاب کار است.

نحوه ی ارزشیابی :

ارزشیابی به دو صورت انجام می شود:

نتیجه مدار: نتیجه ی کار و درستی پاسخ مهم است نه تلاش فراگیر.

فرایند مدار: تلاش فکری و عملی فراگیر اهمیت دارد و نه نتیجه ی کار.

روش ارزشیابی در در س هدیه های آسمان مشاهده ی رفتار است.

ابزار ارزشیابی در درس هدیه های آسمان چک لیست یا جدول ثبت مشاهدات آموزگار است.

بنا بر نظر مؤلفین کتاب هدیه های آسمان بر جنبه های نگرشی تأکید دارد و به دنبال این نیست که صرفاً محفوظات و اطلاعات دانش آموزان را توسعه دهد. بنابراین امتحان پایانی از درس دینی باید حذف شود . و ملاک قضاوت و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموز، با توجه به مجموعه- ی نمراتی است که در طول تحصیلی کسب کرده است. این نمرات را معلم با مشاهده ی رفتار دانش آموز به او می دهد. چه بسا نمره ی فردی در امتحان پایانی 20 است ولی از نظر دینداری و اخلاق و رفتار بسیار پایین است و بالعکس.

پس باید رفتار و نگرش های بچه ها را مشاهده کرد ودر جدول ثبت مشاهدات نوشت .

در پایه های دوم، سوم،و چهارم حداقل 5 بار در 5 درس مختلف در هر نیم سال دانش آموز ارزشیابی می شود. ودر پایه ی پنجم حداقل 4 بار در هر نیم سال. و نمره ی پایانی دانش آموز، میانگین نمرات او در سال تحصیلی است.


  

 باسمه تعالی                                                                                                                                                  درس : عینک معلم   فراگیران 20 نفر  کلاس : پایه دوم دبستان : شهید ولایتی ثانی   مدت اجرائ:35 دقیقه                  معلم : ثابتی                                                                                                                                                     روش تدریس : قصه گویی ،اجرای نمایش ، کاوشگری  پرسش و پاسخ

هدف کلی :

آشنایی با اهمیت و نتا یج راستگویی

اهداف جزئی:

تقویت راستگویی در دانش آموز

تلاش برای درک و یادگیری رفتارهای مانند شهامت صداقت و گفتار

اهداف رفتاری

دانش آموز باید بتواند درباره رفتار و گفتار شخصیت داستان قضاوت کند ( نگرش مهارت )

دانش آموز بتواند نمونه هایی از راستی و صداقت را در زندگی روزمره ی خود نام ببرد 2 مورد ( دانش )

او بتواند جمله ی چه خوب بود اگر هنگام حرف زدن ..................... را با همیاری دوستانش کامل کند ( مهارت )

ارائه درس ( ایجاد انگیزه )

آموزگار با تعریف داستان که با موضوع درس هماهنگی دارد از گروه ها می خواهد ضمن مشورت یک گروه قصّه را به صورت نمایش اجرا کنند

مرحله اول

بعد از اتمام نمایش آموزگار از دانش آموزان در مورد قصّه نظر خواهی می کند .

مرحله دوم

دانش آموزان ضمن مشورت نظرات و گفته هایشان را در مورد راستی و صداقت و تاثیر در زندگی بیان می کنند .

مرحله سوم

بعد از خواندن درس کتاب کار را کامل می کنند .

جمع بندی مطالب

آموزگار مطالب را با بیان فوائد راستگویی  صداقت ـ دوری از تهمت به دیگران جمع بندی می کند .

ارزشیابی پایانی

1ـ دانش آموز باید از داستان نتیجه گیری کند .

2ـ دانش آموز باید 2 مورد از راستگوی و صداقت و تاثیر خوب آن در زندگی را نام ببرد.

3ـ دانش آموز باید بتواند جمله ی چه خوب بود اگر هنگام حرف زدن ............... را با توجه به مفاهیم کلیدی کلاس ( راستگوی ـ لحن خوب ـ صداقت ـ و .....) را بیان کند .

تکلیف خلاقانه

دانش آموز با تهیه گزارش از رفتار خود در طول یک روز ( با ذکر فعالیت های مثبت ) درباره ی خودش قضاوت کرده و به کلاس بیاورد

نمونه ای از چک لیست رفتاری برای هر دانش آموز

نام و نام خانوادگی . . .

درک مفاهیم

کسب

مهارت ها

بکارگیری

مفاهیم

تحلیل پدیده ها

و ایده ها

1ـ بتواند در مورد داستان قضاوت کند 

 

 

 

 

2ـ دانش آموز بتواند اثر راستگویی صداقت را در زندگی بگوید .

 

 

 

 

 

 

 

 

                                                                               پایان


  

 راستگویی و دروغگویی در آیات
الف) راستگویی
پاداش راستگویی
قَالَ اللّهُ هَذَا یَوْمُ یَنفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْاَنْهارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَّضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. (مائده: 119)
خدا فرمود: این، روزی است که راستگویان را راستی¬شان سود ببخشد. برای آنان باغ¬هایی است که از زیر [درختان] آن نهرها روان است. همیشه در آن جاودانند. خدا از آنان خشنود است و آنان [نیز] از او خشنودند.
إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا. (احزاب: 35)
مردان و زنان مسلمان، مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان عبادت¬پیشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزه‌دار، و مردان و زنانی که فراوان خدا را یاد می¬کنند، خدا برای [همه] آنان آمرزش و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است.
توصیه به هم¬نشینی با راستگویان
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَکُونُواْ مَعَ الصَّادِقِینَ. (توبه: 119)
ای کسانی که ایمان آورده¬اید از خدا پروا کنید و با راستان باشید.
طلب مغفرت یکی از ویژگی¬های راستگویان
الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْلَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ، الصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بالْاَسْحارِ. (آل عمران: 16 و 17)
همان کسانی که می¬‌گویند پروردگارا ما ایمان آوردیم؛ پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگه¬دار، [اینانند] شکیبایان و راستگویان و فرمان‌برداران و انفاق‌کنندگان و آمرزش¬خواهان در سحرگاهان.
ب) دروغگویی
دروغگو هدایت نمی¬شود
إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ. (زمر: 3)
در حقیقت، خدا کسی را که دروغ¬پرداز ناسپاس است، هدایت نمی¬کند.
إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ. (غافر: 28)
همانا خدا کسی را که افراط¬کار دروغ‌زن باشد، هدایت نمی¬کند.
تسلط شیطان بر دروغگو
هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَی مَن تَنَزَّلُ الشَّیَاطِینُ، تَنَزَّلُ عَلَی کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ. (شعرا: 221 و 222)
آیا شما را خبر دهم که شیاطین بر چه کسی فرود می¬آیند؟ بر هر دروغ‌زن گناه‌کاری فرود می¬آیند.
دروغ، گفتار باطل
وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ. (حج: 30)
و از گفتار باطل (دروغ) اجتناب ورزید.
گناه‌کار بودن دروغگو
وَیْلٌ لِّکُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ. (جاثیه: 7)
وای بر هر دروغ‌زن گناه پیشه.
2. راستگویی و دروغگویی در آیینه روایات
الف) راستگویی
زیبایی و برکت راستگویی
پیامبر اکرم(ص): «زیبایی، به راستگویی است و کمال، به راست کرداری».[1]
«راستی، خجسته است و دروغ، شوم».[2]
نجات¬بخشی راستگویی
رسول اکرم(ص): «هر که با خدا راست باشد، نجات یابد».[3]
«بر شما باد راستی که آن، دری از درهای بهشت است».[4]
«راستی، مایه نجات است».[5]
علی(ع): «راستی رهایی می‌دهد تو را، اگرچه از ‌آن بترسی».[6]
بهترین سخنان
پیامبر خدا(ص): «در نظر من، بهترین سخنان آن است که راست باشد».[7]
حضرت علی(ع): «سخن راست، بهترین سخن است».[8]
زبان حق
حضرت علی(ع): «راستگویی، زبان حق است».[9]
برادر عدل
حضرت علی(ع): «راستگویی، برادر عدل است».[10]
زندگانی تقوایی
حضرت علی(ع): «راستگویی، زندگی پرهیزکارانه است».[11]
جامه دین و کمال هوشمندی
حضرت علی(ع): «راستگویی، جامه دین است».[12]
«راستگویی، کمال هوشمندی است».[13]
زینت و پشتیبان ایمان
حضرت علی(ع): «راست گفتن، امانت زبان و زینت ایمان است».[14]
«راستگویی، ستون اسلام و پشتیبان ایمان است».[15]
میوه خرد و ملاک مسلمانی
حضرت علی(ع): «میوه خرد، راستی است».[16]
«ملاک مسلمانی، راستی زبان است».[17]
فرجام راستگویی
پیامبر اکرم(ص): «راستی، مایه آرامش است».[18]
حضرت علی(ع): «بر تو باد راستگویی. پس کسی که راست گوید، منزلت او بالا رود».[19]
«عاقبت راستی، رستگاری و سلامتی است».[20]
«هر کس از راستی دور شود، راهی که می¬رود تنگ باشد».[21]
«هر کس سخنش راست باشد، بزرگی او زیاد می¬شود».[22]
«هر که راست¬گفتار باشد، برهان او قوی است».[23]
«از برای راستی، راحتی است».[24]
«زبان علم، راستگویی است».[25]
همراهی خداوند با راستگویان
حضرت علی(ع): «هرگاه خدا بنده‌ای را دوست داشته باشد، در دل او راستی ـ در گفتار اندازد».[26]
امام باقر(ع): «راستگو باشید؛ زیرا خداوند با کسی است که راستگو باشد».[27]
راستگویی، زینت سخن و نشانه پاکی عمل
امام صادق(ع): « هر کس زبانش راستگو باشد، عملش پاک است».[28]
«زیور سخن، راستی است».[29]
بهتر از راستی
امام صادق(ع): « بهتر از راستی، گوینده آن است و خوب¬تر از کار خوب، انجام دهنده آن».[30]
ب) دروغگویی
دروغ، عیب رسوا کننده
حضرت علی(ع): «دروغگویی، عیبی رسواکننده است».[31]
عذاب دروغگویی در دنیا و آخرت
حضرت علی(ع): «دروغ زیاد، دین انسان را تباه و بار گناه او را سنگین می¬کند».[32]
«دروغگویی، مایه ننگ در دنیا و موجب عذاب آتش در آخرت است».[33]
«دروغگو، خوار و ذلیل است».[34]
دروغگو، مرده متحرک
حضرت علی(ع): «دروغگو و مرده هر دو یکسانند؛ زیرا از برتری¬های زنده بر مرده آن است که به او اعتماد می¬شود. پس وقتی به سخن دروغگو اطمینان نشود، زنده بودن او بی¬فایده است و او همانند مرده می¬شود».[35]
دروغ، خیانتی بزرگ
پیامبر(ص): «خیانتی بزرگ است که به برادرت که او تو را راستگو می¬شمارد و تصدیقت می¬کند، دروغ بگویی».[36]
پرهیز از دروغ شوخی و جدی
حضرت امام سجاد(ع): «از دروغ کوچک و بزرگ در شوخی و جدی بپرهیزید».[37]
پرهیز از معاشرت با دروغگو
حضرت علی(ع): «شایسته است که مسلمان از دوستی و برادری با دروغگو بپرهیزد».[38]
بدترین سخن و بزرگ‌ترین خطا
حضرت علی(ع): «بدترین سخن، دروغ است».[39]
«بزرگ¬ترین خطا [و گناه] نزد خداوند، زبان دروغگوست».[40]
دروغ، گذرگاه دورویی
پیامبر(ص): «دروغ، دری از درهای نفاق است».[41]
حضرت علی(ع): «دروغ به نفاق می¬انجامد».[42]
دروغ، کلید پلیدی¬ها
پیامبر(ص): «دروغ، به ناراستی و کج¬روی می¬کشاند و ناراستی، به آتش رهنمون می¬شود».[43]
«دروغ، روسیاهی می¬آورد».[44]
«وای بر کسی که برای خنداندن مردم دروغ بگوید، وای بر او، وای بر او!».[45]
حضرت علی(ع): «مرضِ دروغ، زشت¬ترین مرض است».[46]
حضرت امام حسن عسکری(ع): «همه پلیدی¬ها در یک خانه جمع شده و کلید آن، دروغ قرار داده شده است».[47]
جدایی دروغ از جوان‌مردی
حضرت علی(ع): «دروغگویی و جوان‌مردی با هم جمع نمی¬شود».[48]
فرجام دروغگویی
پیامبر(ص): «دروغ روزی را کم می¬کند».[49]
حضرت علی(ع): «عادت به دروغگویی، فقر می¬آورد».[50]
«دروغ همه چیز را تباه می¬کند».[51]
حضرت امام صادق(ع): «انسان دروغی می¬گوید و به سبب آن، از نماز شب محروم می¬شود».[52]
دروغ، غیبت¬آور است
حضرت علی(ع): «دروغ، زمینه¬ساز غیبت و بدگویی می¬شود».[53]
دروغ، مایه بی¬شرمی
حضرت علی(ع): «شرمی برای دروغگو نیست».[54]

 


  

آثار و نشانه های راستگویی

 

راستی و درستی یکی از فضایل بزرگ انسانی است که در همه مکاتب الهی و حتی مکاتب مادی دارای ارزش والا است. برعکس آن، دروغ و دروغگویی است که در همه مکاتب به ویژه مکتب اسلام منفور بوده و سرچشمه گناهان بسیار شمرده شده است.
در این مقاله نویسنده کوشیده است نگاهی اجمالی به آثار و نشانه های راستگویی داشته باشد. مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:

کارکردهای راستگویی

یکی از یاران پیامبر(ص) از این که گرفتار گناه می شود به پیامبر(ص) گلایه برد و خواستار راهنمایی آن حضرت شد. پیامبر(ص) به وی می فرماید: دروغ نگو! آن شخص گفت: همین. پیامبر(ص): فرمود: همین و بس. مرد رفت و در برابر امری قرار گرفت که گناه بود و چون خواست آن را مرتکب شود گفت اگر پیش پیامبر(ص) رفتم و گفت این کار را کردی چه بگویم؟ دروغ بگویم. من که وعده داده ام دروغ نگویم. چند مسئله دیگری نیز رخ داد و او برای این که به پیامبر دروغ نگوید از ارتکاب آن خودداری کرد. این گونه است که رفتار خود را اصلاح کرد.
قرآن در آیات 70 و 71 سوره احزاب به تأثیر و کارکرد راستگویی مومنان در گفتارشان اشاره کرده و آن را سبب اصلاح اعمال آنان می داند. از این رو فرمان می دهد برای این که اعمال ایشان به اصلاح گرایید همواره قول سدید و گفتار خالی از هرگونه شائبه دروغ و لغو بگویند و سخنی را بر زبان آورند که ظاهر آن با باطن آن موافق باشد. (مجمع البیان ج 7 و 8 ص 584)
در آیه 20 و 21 صداقت و راستگویی را موجب تسلیم شدن شخص در برابر دستورهای خداوند و آموزه های وحیانی آن می شمارد. علامه طباطبایی در تفسیر آیه می نویسد: برخی «طاعه و قول معروف» را خبر مبتدای محذوف دانسته اند که در اصل «امرهم یا ایمانهم بنا طاعه» بوده است. بدین معنا که هرگاه سوره ای نازل می شود اگر اظهار طاعت کنند و به هنگام عمل نیز با صدق و راستی آن را به اجرا درآرند برای آنان بهتر است. (المیزان ج 18 ص 239)
بنابراین کسانی که اهل صداقت و راستی هستند کسانی هستند که در برابر آموزه های وحیانی تسلیم می باشند و هرگز بر خلاف آن عمل نمی کنند و رفتارشان همواره در چارچوب آموزه های دینی است و گامی برخلاف آن برنمی دارند.
اصولا رستگاری جز با راستگویی امکان پذیر نیست و کسی که دروغ می گوید و ظاهر کلامش با باطن آن موافقت ندارد و بر خلاف واقع سخنی را بر زبان می راند نمی تواند امید به رستگاری داشته باشد. خداوند در آیه 119 سوره مائده می فرماید: روز قیامت تنها کسانی رستگار می شوند و از آتش دوزخ رهایی می یابند که راستگو باشند. امروز روزی است که تنها صدق و راستی راستگویان است که به فریاد ایشان می رسد و سربلند و پیروز از آزمون دنیا بیرون می آیند.
درحقیقت کسانی که راستگویی را منش و روش خویش قرار داده اند و در هر حال و مقامی راستگویی می کنند و سخنی به دروغ بر زبان نمی رانند در قیامت از راستگویی خویش بهره مند می شوند. (مائده آیه 119)
از دیگر آثار راستگویی که در آیات 35 و نیز 70 و 71 سوره احزاب بدان اشاره شده است بهره مندی از مغفرت الهی است. به این معنا که راستگویان در پوشش خالص الهی قرار می گیرند و خداوند آنان را از شر و آسیب اموری زیانبار حفظ می کند.چون اهل راستگویی و صداقت هستند در دام گناه نمی افتند و خداوند در اطراف ایشان حفاظی را پدید می آورد تا گرفتار گناه نشوند.
درحقیقت با بهره گیری از منش و روش راستگویی برای خود دیوار حفاظتی می سازند که خداوند آن را خود برپا می دارد و در حفاظ و پوشش اوست که از گناه ایمن می شوند و غفران و غفاریت الهی آنان را در بر می گیرد. این گونه است که زمینه های رشد و ترقی انسان برای دست یابی به مقامات معنوی فراهم می آید. این همان چیزی است که هر کسی خواهان آن است و می خواهد تا به قدرت و توانایی ذاتی خویش دست یابد.
خداوند در آیات 56 و 57 سوره مریم گام نخست دست یابی به مقامات معنوی و استعدادهای نهفته و سرشته در ذات آدمی را بهره گیری از سلوک راستگویی می داند.
در آیه 57 سوره مریم دست یابی به مقام عالی و مکانت رفیع را جز در راستگویی به عنوان منش و خصلت شخص نمی داند. اصولا گام اول و بلند برای دست یابی به مقام انسان کامل آن است که شخص خود را از دام دروغ برهاند و راست گویی جزو منش وی شود. آن گاه است که به مقام انباء و نبوت می رسد. مقام انباء و نبوت نوعی ارتباط میان خدا و انسان است که شخص می تواند از آموزه های خاص خداوند بی واسطه حتی در امور جزیی زندگی خویش بهره برد. البته مقام انباء و نبوت مقامی نیست که شخص بتواند براساس آن دیگری را راهنمایی کند مگر این که به مقام رسالت و پیامبری برسد که خاص افرادی ویژه است که از آدم تا خاتم (ص) بوده است و به حکم الهی این گونه از نبوت رسالتی پایان یافته است ولی نبوت غیر رسالتی برای همگان ممکن است اتفاق افتد و این زمانی است که انسان خود را در مسیر کمالی قرار دهد و در سیر و سلوک قرآنی و وحیانی عمل کند و گامی از آن دور نشود و به سخن دیگر صداقت جزو ذات و سرشت وی شود و راستگویی جزو منش او قرار گیرد.
خداوند در آیه 41 سوره مریم صدق و راستگویی به معنای منش و خصلت فعلیت یافته شخص را زمینه دست یابی به مقام نبوت می شمارد و در آیه 56 همین سوره بر آن تاکید می کند.
تاکید بر منش بودن راستگویی به این دلیل است که در آیه سخن از صدیق که صیغه مبالغه است به میان آمده است و مراد کسی است که راستگویی جزو منش و روش وی قرار گرفته است و شخص در حد اعلای راستگویی است و عمل و کلامش و ظاهر و باطنش با هم مطابقت دارد و مخالفتی میان سخن ظاهر و باطن رفتار و واقع نیست؛ زیرا ملاک در امر نبوت صدق است و تصدیق کننده آیات و معجزات سزاوار این است که به مقام نبوت دست یابد. (روح المعانی ج 9 جزء 16 ص 139)
چنین شخصی از سوی خداوند تکریم می شود و به مقامات معنوی و مکانت عالی می رسد که مورد توجه و یادکرد خداوند قرار می گیرد و خداوند وی را به طور شخصی مورد عنایت خویش قرار می دهد و ارتباط خاصی را با او برقرار می کند که از آن نبوت انبائی یاد می شود. (مریم آیات 41 و 56)
بنابراین برای دست یابی به مقامات معنوی راست گویی نه تنها گام نخست بلکه گام بلندی است که شخص را تا مقام نبوت انبایی بالا می برد و مورد توجه و عنایت خاص خداوند قرار می گیرد و این گونه است که می تواند با فضل و عنایت خاص خداوند دیگر ظرفیت ها و توانمندی های سرشته و ذاتی خویش را به فعلیت برساند و دیگر مقامات معنوی را بپیماید.
براساس این کارکردها و آثار راستگویی است که خداوند در آیه 119 سوره توبه راستگویی و راستی را دارای ارزشی والاتر از ایمان و تقوا می شمارد؛ زیرا نمود تقوا و ایمان در راستگویی به مفهوم پیش گفته ظاهر می شود. کسی که منش وی راستگویی می شود میان باورها و اعمالش تطابق است و این مطابقت براساس اعمال صالح و راستی است که در حوزه اطاعت امر الهی قرار می گیرد. از این روست که برتر از ایمان بی عمل و یا تقوای بی راستی و درستی قرار می گیرد. شخص راستگو و صدیق کسی است که در اوج ایمان علمی و تقوای راستی است.

مقام راستگویان

مقام راستگویی برخلاف مقام مومنان و مقام متقین مقامی است که پیامبران در آن قرار دارند (مریم آیات 41 و 56) این مقام هم برای پیامبران رسول و هم نبی می باشد و بلکه مقامی است که اهل نبوت انبایی در آن جا گرفته اند و خداوند از این رو در آیه 177 سوره بقره آن را از آن ابرار می شمارد که در عقاید و اخلاقیات و رفتارهای اجتماعی خویش در مقام بلندی قرار گرفته اند. با نگاهی به آیه 38 و 40 سوره نمل می توان دریافت که این مقام ارتباط تنگاتنگی با قدرت در تصرفات و امور خارق عادت دارد؛ زیرا در این آیات خداوند با معرفی آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان(ع) نشان می دهد که او در این مقام و مکانت نشسته بود و از این روست که در امور تصرف می کرد و توانایی آن را یافته بود که در چشم بر هم زدنی تخت سنگین ملکه سبا را از یمن به فلسطین و بیت المقدس آورد.
بنابراین می توان گفت که مقام صدیقین مقام رسولان و پیامبران مامور و پیامبران انبایی و ابرار و نیکان خاص درگاه الهی است. از این رو در آیات مختلف حضرت ابراهیم (شعراء آیه 69 تا 84) ادریس (مریم آیه 56) اسحاق (مریم آیه 49 و 50) و اسماعیل (مریم آیه 54) و شعیب (شعراء آیه 177 و 179) و کل پیامبران و رسولان (احزاب آیه 7 و 8 و یس آیه 13 تا 17) را به عنوان راستگویان مطرح می سازد.
هم چنین در آیات 52 سوره آل عمران و نیز 111 سوره مائده حواریون و یاران حضرت عیسی (ع) و خضر (کهف آیات 68 تا 78) را جزو راستگویان می شمارد که در گفتارش هرگز راستگویی را ترک نکرد و او در کلام خویش و اعمال خویش برحق و راستی و راستگویی بوده است.

نشانه های راستگویی

اگر بخواهیم خود را بیازماییم و بدانیم که راستگو هستیم و بر منش و روش راستگویان می باشیم و یا راستگویی را در دیگران بجوییم می توان از نشانه هایی که قرآن بیان داشته بهره بریم. این نشانه ها به ما کمک می کند تا راستگویان راستین را از دروغ گویان دغل کار باز شناسیم و در دام حیله های ایشان نیافتیم.
نخستین نشانه از راستگویی تطابق قول و عمل شخص است. اگر گفتار شخص با رفتار وی مطابقت نداشت وی را می بایست از دروغگویان و یا دست کم کسانی دانست که صدیق نیستند بنابراین نمی توان در برابر ایشان متواضع بود و آنان را الگو قرار داد و خود را مرید ایشان دانست. این مساله را می توان با نگاهی به اعمال آنان به دست آورد. اصولا کسانی که اهل راستگویی هستند برای مردم دل می سوزانند و برای رهایی مردم تلاش می کنند و آنان را از اسارت و بندگی و بردگی استعمارگران رهایی می بخشند. از این روست که اهل انفاق هستند و می کوشند تا با کمک های مالی خویش دیگران را از بند بردگی برهانند. (بقره آیه 177) بنابر این اگر موردی دیده شد که شخص می کوشد تا مردم را برده و بنده خود کند در حقیقت او فریبکار است؛ زیرا کسی که حاضر نیست که شخصی در بند بردگی دیگری باشد چگونه اجازه می دهد که به شکل دیگر برده و بنده او شود؟
از این رو راستگویان اهل انفاق و کمک به دیگران و انسان های نوع دوستی هستند که دستگیر هر در راه مانده ای هستند. (بقره آیه 177) و به حاجت مندان و فقیران کمک می کنند. (همان) و یتیمان و ناتوانان را دستگیر می باشند. (همان) به آخرت ایمان داشته (بقره آیه 77) و نماز به پا می دارند (همان) و زکات مال خویش را می پردازند و اهل وفای به عهد هستند. خویشان را دوست داشته و به هر شکلی به آنان کمک می کنند. این ها نمونه هایی است که قرآن تنها در یک آیه بدان اشاره کرده است.
اصولا راستگویان اهل اخلاص هستند(حشر آیه 8) و در انجام وظایف عبادی واجتماعی و اخلاقی خویش کوتاهی نمی کنند و با تحمل مشکلات و رنج ها آن را انجام می دهند. (بقره آیه 177) اهل ایثار مال (حجرات آیه 15) و جهاد در راه خدا (بقره آیه 246 و 249) و صبر و شکیبایی (بقره آیه 177) می باشند.
در اندیشه و اعتقاد خویش با برهان و دلیل می باشند و این مساله خود مهم ترین دلیل بر راستگویی ایشان افزون بر صدق در عمل آنان است. (بقره آیه 111 و انبیاء آیه 24) و آیات دیگر)
با توجه به این نشانه ها، انسان به سادگی و آسانی می تواند راستگوی واقعی و راستین را از راستگویان مدعی و دروغین باز شناسد. بنابراین نمی بایست برخی از اعمال و رفتار گروهی فریبکار موجب شود تا در دام آنان افتاد. برخی با گریه و سایر شواهد ظاهری می کوشند تا مردم را فریب دهند (یوسف آیه 16 و 18) و اصولا نباید برخی از رفتارهای ظاهر و تظاهری مبنا و ملاک داوری قرار گیرد. بسیار دیده اید که دروغگویان به گریه متوسل می شوند. از این روست که قرآن گریه را حربه دروغگویان می شمارد و می گوید که آنان با گریه می کوشند تا حقیقت را بپوشانند و مردمان را گمراه کنند. بنابر این نمی بایست گریه و دیگر تظاهرات ظاهری مردمان را ملاک داوری قرار داد. (بقره آیه 204) اینان در ظاهر رفتاری را انجام می دهند که با باطن ایشان مطابقت ندارد و حتی گرفتارهای ایشان زیبا و دل پسندتر و شگفت انگیزتر است. (همان و نیز منافقون آیه 1 و 6)


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ